سپهر خلیلی: گرسنگی را چه‌طور می‌توان به تصویر کشید؟ نقاشی محصص گویی گرسنگی را با گستردن یک بیابان روی بوم تصویر می‌کند؛ هیولایی مسطح با ردای گداخته که آماده‌ی بلعیدن همه‌چیز است. گرسنگی، معنای ابزورد خود، یعنی سیری‌ناپذیری را در همین چاق بودنی که محصص به تصویر کشیده است بازمی‌یابد؛ به عبارت دیگر، همین فرم بدوی که ریخت‌اش، شبیه طرحی ساده و کودکانه از ریختی توتمیک است، گرسنگی است، خود گرسنگی و نه یک فرد گرسنه. محصص گرسنگی را با کیفیت گرسنگی به تصویر می‌کشد، با همان معنای ابزورد سیری‌ناپذیری؛ خوردن و همیشه خوردن و سیر نشدن. از این جهت، تصویری که پیش رو گذاشته با تصویر آنتونن آرتو از آدمی همسوست، «آدمی؛ همو که می‌خورد، می‌خورد و می‌خورد». گرسنگی هولناکی که به همذات‌پنداری با گرسنه مختوم نمی‌شود، خودش بیابانی است که بیابانی رابه عنوان نشانه‌ای از آفریقادر پس خود دارد. بنابراین محصص، فاجعه را با فاصله‌ای از فاجعه نگریسته است که گویی خود فاجعه در نزدیکی او، در کارگاه او راه می‌رود. فاجعه در مجاورت او بوده است؛ و هیچ تطابقی نیز نیاز نیست که با تفسیر دم‌دستی از فاجعه‌ی آفریقا بازنمایی شود. تعهد او شکل یک واکنش است به فاجعه؟ نه، او فاجعه را می‌سازد.