حاجی‌زاده سوژه‌ی نقاشی‌هایش را لابه‌لای عکس‌های قدیمی، میان آلبوم‌ها و لابه‌لای جراید قدیمی پیدا می‌کند، نقاشی‌هایش چیزی است میان نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای ایرانی و خط‌کشی‌ها و رنگ‌گذاری‌های نقاشان مکزیکی؛ مثل این بوم که انگار تصویر خاطره‌ای است که چیزی رویش سایه انداخته‌، سایه‌ای که از جنس انهدام است، سایه‌ای شوخ که رنگ‌ها و چهره‌ها و خطوط و چشم‌ها را زیر پوست خود به خواب دعوت می‌کند، شخصیت‌هایی که سر از این بوم در‌آورده‌اند مرا بیش و پیش از هر چیزی یاد داستان‌های قصه‌گوهای آمریکای جنوبی می‌اندازد، موازی با تجسمات ذهنی‌ای که وقت خواندن پدرو پارامو خوان رولفو داشتم. این‌جا برای من اتفاقی که کنار این بوم می‌افتد تجسم انجماد–به جای مرگ–یک ذهن رؤیا‌پرداز است‌، داستان سفر به سرزمین مردگانی که تنها به مدد ذهنی رؤیا‌پرداز زنده‌اند و مردن را از تو–نه از خود–دریغ و پنهان می‌کنند.