این کلاژ نازگل انصارینیا صفحهای از یک روزنامه است، از همین روزنامههایی که هر روز تکرار میشوند، لمس میشوند. خوانده هم میشوند. هنرمند اینجا تصویرگر واژههایی است که هر روز به عکسی چسب میخورند و در تیراژ چندینهزار چاپ میشوند و از همهچیز میگویند: از ساختمانهایی که در تهران روی هم–و روی ما–سوار میشوند تا جریان پیچیدهی یک گروگانگیری ساده و سقوط قذافی و جنبش ماه اوت لندن. روزنامه روزنامه است، مجمعی از وقایع اتفاقیه، …. مجموع تصاویری که دیده و کلماتی که خوانده میشوند، جایی که قرار است رو به چشمهایت خط ربط وقایع چیده شود، آن هم به رسم همین آینهنگاری و آینهکاری که هرکجا که بایستی آینهنگار تصوری دگرگون شده از انسجام اجسام روبهرویش را به تو نشان میدهد و بسته به جایی که تو ایستادهای تصویر روبهرویت را دیگرگون میکند. این اثر برای من یادآور چند وجهی بودن واژگان است، شاید به خاطر این وجه-وجه و تصویر-تصویر بودن آینهکاریها. اینجا هنرمند با فاصله به یک امروز در حال گذر و اتفاقی که در حال وقوع است نگاه میکند و تو را هم دعوت میکند که ببینی. این کلاژ نمایشی است از یک امروز پیوسته به دیروز، سخن گفتن با فاصلهای معقول، که درست ببینی و شتابزده نگویی.
و آینه …. هر آینهای، هر چه را میگیرد باز پس میدهد؛ چیزی را برای خودش نگه نمیدارد. آینه را می گویند نماد پاکی است و راستی، آینهای که هر آنچه ر ا که دیدناش سخت است نشانمان میدهد. آینهای که در آن همه چیز نزدیکتر از آن است که مینماید. و خوب! حکم آینههای شکسته چیست؟ آینههای چسبیده ، کنار هم چیده شده. آینهکاری…