باوند بهپور: حرفه‌ی راوی «بوف کور» نقاشی روی قلمدان است و درباره‌ی حرفه‌اش این طور نظر می‌دهد:

تمام روز مشغولیات من نقاشی روی جلد قلمدان بود—همه‌ی وقت‌ام وقف نقاشی روی جلد قلمدان و استعمال مشروب و تریاک می‌شد و شغل مضحک نقاشی روی قلمدان را اختیار کرده بودم برای این‌که خودم را گیج بکنم، برای این‌که وقت را بکشم.[…] آری، پیشتر برایم فقط یک لخوشی یا دلخوشکنک مانده بود. میان چهار دیوار اتاق‌ام روی قلمدان نقاشی می‌کردم و با این سرگرمی مضحک وقت می‌گذرانیدم، اما بعد از آن‌که آن دو چشم را دیدم، بعد از آن‌که او را دیدم، اصلاً معنی، مفهوم و ارزش هر جنبش و حرکتی از نظرم افتاد—ولی چیزی که غریب، چیزی که باورنکردنی است، نمی‌دانم چرا موضوع مجلس همه‌ی نقاشی‌های من از ابتدا یک جور و یک شکل بوده است. همیشه یک درخت سرو می‌کشیدم که زیرش پیرمردی قوزکرده شبیه جوکیان هندوستان عبا به خودش پیچیده، چنباتمه نشسته و دور سرش شالمه بسته بود و انگشت سبابه‌ی دست چپ‌اش را به حالت تعجب به لب‌اش گذاشته بود—روبه روی او دختری با لباس سیاه بلند خم شده به او گل نیلوفر تعارف می‌کرد—چون میان آن‌ها یک جوی آب فاصله داشت—آیا این مجلس را من سابقاً دیده بودم، یا در خواب به من الهام شده بود؟ نمی‌دانم، فقط می‌دانم که هرچه نقاشی می‌کردم همه‌اش همین مجلس و همین موضوع بود، دست‌ام بدون اراده این تصویر را می‌کشید و غریب تر آن‌که برای این نقش مشتری پیدا می‌شد و حتا به توسط عمویم از این جلد قلمدان‌ها به هندوستان می‌فرستادم که می‌فروخت و پول‌اش را برایم می‌فرستاد.

*** ادامه‌ی مطلب »