سپهر خلیلی: ماتا چه چیزی را به تصویر میکشد؟ آیا سوررئالیسم او این رؤیای زنگارگرفته و هولناکی است که در آن فیگورهای آدمی از میان مثله شده و به شکل دردناکی دریده شدهاند؟ فیگورهایی که غالباً آنها را محصول یک ریختشناسی روانکاوانه میدانند؟ آنچه بیشتر از هر چیز دیگری به نظر در برابر تفاسیر روانکاوانه از این اثر مقاومت میکند، عنوان آن یعنی «بودن با» (Être Avec) است. بودن در اصل پرسش از هستی است و به نوعی اتصال، گره خوردن یا به تعبیری تاخوردن دلالت دارد. گمان من این است که ماتا، بیشتر از آنکه رؤیایی هراسآور را به تصویر بکشد، یک اجتماع را نقاشی میکند. اجتماعی که از تعدادی فیگور دفرمه تشکیل شده که همگی در موقعیتهای شکنجه قرار گرفتهاند. به هیچ بدیل یا مکملی گره نمیخورند، هر چه هست فرمهای فیگوراتیوی هستند که در موقعیت معمارانهی شکنجه و انزوا جانمایی شدهاند. شکنجه هر چهقدر هم که شکل جمعی داشته باشد برای اعمال آن بدنی را احضار میکند. بدنهای ماتا، در چارچوب حبس و کشیده شدهاند، چارچوبهایی که در خود، بار و یا اثر یک درد مازوخیستی را حمل میکنند و آن را به بدنها انتقال میدهند، و این بهخوبی نشان میدهد که یک مازوخیست چهگونه اجتماع را در دل خود منحل میکند. صحنهی ماتا صحنهی انحلال اجتماع است. جایی که بودن نه با هیچ هستندهای بلکه با اثرپذیری از درد، یا به بیانی، بودن با درد ممکن است.
اثر را در ابعاد بزرگتر اینجا ببینید.