«گناهکار ماییم، آنان بی‌تقصیرند، آنان گوش‌به‌فرمان غریزه‌ی خویش‌اند، در خود کامل‌اند. سهل است، هرچه باشند مطلوب‌اند و مقبول. ماییم که باید فرمانبردار باشیم، بی‌هیچ سخنی، بی‌هیچ شکایتی. ماییم که آنان را وسوسه می‌کنیم و به ورطه‌ی گناه می‌کشانیم. آنان از پیش تبرئه شده‌اند و ما از پیش گناهکار.» به نقل بود از کاتالوگ نمایشگاه ندا هادی‌زاده در گالری محسن.

تهران و گالری‌هایش را تب هیجان‌گرایی گرفته. این‌جا اکثریت با بوم‌های اکسپرسیو و آبستره اکسپرسیو است.

دوخت‌و‌دوز. چسب‌کاری. شیشه‌بری. چوب‌کاری.

هادی‌زاده راوی لحظه‌های جنسی در کادرهای بسته بود. روایتی که در میان انگشت‌ها شکل گرفته–در ادامه گویا–به هر آن‌چه اشاره کرد در چند سطر ابتدای کاتالوگ آمده.

هنری که ساده گرفته شده. خط‌هایی که… رنگ‌هایی که… چسب‌هایی که… مخاطبی که…

.خطوط مرا به جایی نرساند. طراحی‌هایی که رنگ‌بازی شده‌اند.

رنگ‌ها هم. لکه‌هایی که خط‌بازی شده‌اند.

و چسب‌هایی هم. که همین.

و مخاطبی که… همین.

من بوم‌ها را نمی‌دیدم. نمی‌شد. نمی‌خواستم. نمی‌توانستم. کاتالوگ را دستم گرفته‌ام  ورق می‌زنم. دنبال چیزی می‌گردم که نیست.

تفاوتی میان سادگی و ساده گرفتن هست اما…

گناهکار ماییم. آنان بی‌تقصیرند. سهل است هرچه باشند مطلوب‌اند و. معقول. بی‌هیچ سخنی. بی‌هیچ شکایتی.