اولین گام‌ها به سمت سینما را به یاد بیاوریم، گام‌های اسبی که ادوارد مویبریج از آن‌ها عکاسی  کرد تا نشان دهد که اسب در لحظه‌ای از دویدن‌اش، در هوا معلق می‌ماند. حال بیایید مجموعه‌ی  کریم متقی را با همین الگو ببینیم، این مجموعه می‌خواهد چه چیز را افشا کند؟ کدام عکس از  این مجموعه آن حرکت تعلیق‌وار را آشکار می‌کند؟ در واقع خصلت مستندگونه‌ی عکاسی، در  پی افشای همان واقعیتی است که مویبریج مدنظر داشت. یک واقعیت مکتوم مانده. اما آیا کسی  هست که از واقعیت حیوان‌آزاری آگاه نباشد؟ واقعیت و حرکتی که در تمام این عکس‌ها موج می‌زند، حرکت منقطع در مرزهای قانون است. قانونی که با خشونت خود را بر می‌سازد و از خود  نیز صیانت می‌کند. قانونی که با خشونت سگ‌های ولگرد را از بین می‌برد و با لحنی خشن نیز از مشروعیت خود دفاع می‌کند. حال اما به جای این سگ‌ها، انسان‌هایی را تصور کنید که به زنجیر کشیده شده‌اند، شوکران به بدن‌هاشان تزریق می‌شود و در یک کیسه غرقه  در آهک دفن می‌شوند. مشخصاً این تصور نه از سر همذات‌پنداری و تأثر، بلکه از افشای امر تراژیکی است که تنها از همین تصور منتج می‌شود.