در یک تصویر وقتی جزئی از کل برایمان هویداست و با استفاده از این جزئیات مجبوریم حدس بزنیم و تعبیر کنیم، آن تصویر برایمان دیدنی می‌شود. این‌جا با چیزی شبیه همان فیل در تاریکی مواجهیم، با ناتوانی ذاتی بیان حقیقت و با در دسترس نبودن همه‌ی اطلاعاتی که برای تعبیر و تفسیرهایمان لازم داریم. اما در عین حال، این سؤال مهم است که آیا جزئیاتی که در تصویر به چشم می‌آید توانایی برانگیختن حدس‌ها و تعبیرهای مختلف را دارد یا نه؟

شاید هنرمند اصلاً قصد نداشته که فضولی ما را تحریک کند اما من به عنوان بیننده دوست داشتم که تصویر ریسک بیشتری می‌کرد و کنجکاوی بیننده را برای دانستن آن‌چه در پشت پرده می‌گذرد بیشتر تحریک می‌کرد. به این عکس از رالف گیبسون نگاه کنید. عکاس تنها با نشان دادن یک دست و بازیی غریب با نور دلهره‌ای در جانمان می‌افکند که تا مدت‌ها می‌تواند فکر را به خود مشغول کند.