سپهر خلیلی: «زنان» ساکی متشکل از سه پیکرهی برهنهی زنانه است… در همین معرفی کردن کار هنرمند باید اندکی درنگ کنیم چون ظاهراً هیچ اثری از این تندیسهای کوبیستی گچی باقی نمانده است. وجود آنها را در برههای از تاریخ، دو عکس ثابت میکنند که در یکی از آنها تنها دو فیگور به چشم میخورد و در دیگری سومی نیز مشهود میشود. ساکی کسی بود که با اشتیاق به کوبیستها پیوست و زیباییشناسی پلاستیک آنها را پذیرفت، گویی کوبیسم برای وی وحی منزلی بود که برای گفتن حقیقت و یا بازنمایی آن باید طبق قواعد کوبیستی دست به آفرینش برد. تصاویری که از پیکره زنان وجود دارد، نشان میدهد که فیگورها تا چه حد برای نمایاندن بدن خود، یا به عبارتی گوشههای نادیدنی بدن خود، فربه شدهاند، حرکت در درون خود این پیکرههاست که نوعی کوبیسم ادبی افراطی را آشکار میکند. حجمگرایی خاصی که بعضاً به نگرهی تحرک و ثبت حرکت در کار مجسمهسازهای فوتوریست نزدیک میشود. شاید دگماتیسم ساکی راه به وجه شبهی دیگر میان او و فوتوریستها برد و نهایتاً سرنوشتی مشابه را برای آنها از حیث تاریخی رقم بزند: تخریب. مسئله همین عنانگسیختگی هنرمند در مقابل نظم جهان است، شوریدگیای که خواهان استقرار نظمی مکانیکی است، نظمی که خشونت (سیاست) را برساخته و آن را زیبا سازد. ساکی با تمام قوا سعی می کرد در برابر ملایمتهای سمبولیستها و طرفداران آرت نوو مقاومت کرده و بدیلی پرخشونت را در میان بگذارد، بدیلی که حالت طغیانگر و در عین حال فربه و ناگزیر را به پیکرهی زنانِ ویران او میبخشد. زنان او موزهای گچی ویرانشدهاند.