یک بدن از کجا آغاز می‌شود؟ یک بدن از کجا واجد جنسیت می‌شود، به بیان دیگر یک بدن مردانه و یک بدن زنانه  کجا از یک دیگر متمایز می‌شوند؟ پاسخ این پرسش‌ها را در ارگانیسم بدن می‌جوییم: اندام‌های  جنسی. در کار بهزاد نژاد‌ قنبر «بازی با جنسیت» مسئله بر سر تقابل ابتدایی بدن مردانه/بدن زنانه است. نشانه‌های این تصویر، حاکی از نوعی گفتمان جنسیتی‌اند که بدن زنانه یا مردانه را پدید می‌آورد و نتیجتاً با هم در‌می‌آمیزد تا بدین صورت با بدن و به نحوی با جنسیت شوخی کرده باشد. یک دست مردانه که سینه‌ی یک‌ نیم‌تنه‌ی برهنه‌ی زنانه را می‌پوشاند. اما همچنان ابهامی وجود دارد: این‌که آیا نیم تنه‌ی مذکور حقیقتاً متعلق به یک زن است؟ برای پاسخ به این سؤال، بهتر است منطق نرینه‌سالار این بازی و نیز ابهام‌برانگیز‌ترین ابژه در اثر نژاد‌قنبر را دنبال کنیم؛ یعنی لباسی که همچون پرده نیمی از تن را پوشانده است؛ و دست مردانه که کارکردی پرده‌وار به خود می‌گیرد، برای پوشاندن بدن زنانه. بدن زنانه در این اثر کماکان در پرده و حجاب باقی می‌ماند، گویی که نیم‌تنه در نقطه‌ای خصلت زنانه می‌یابد که از نظر پوشیده می‌ماند و برهنه نیست: یعنی دقیقاً در زیر دست مردانه، در زیر لباسی که بی‌شباهت به «پرده»‌ی توری نیست. حتی اگر نیم‌تنه‌ی مذکور، برشی از بدن یک مرد باشد.