پیمان گرامی: همیشه در بازنمایی زایمان، درد نقطهی تأکید بازنمایان بوده، و قابلهها، واسطههایی حاضر در تصویر؛ و زایمان، استعارهای از خلقت و زایش نخستین. اما درد در این تصویر تنها تا حدودی در حالت انگشتان یک دست انعکاس یافته و گویی ما بیشتر با الگوی بازنمایی نویی روزمرگی روبروییم و با سکوتی از جنس نظارهی یک تابلو نقاشی. مواجهه در مقابل نظارگی، یکی از وجوه افتراق بنیادین سوژهی مدرن با سوژهی پس از آن است. مواجهشونده و نظارهگر نام دو سوژهی حاضر در این دو جهان است. عنصر غایب یا پنهان شده در این گذار اما، درد است. درد پای ثابت تمام اقسام بازنمایی جهان مدرن است و حاصل مواجه شدن سوژهی بیقرار آن با پیرامون خویش؛ دردی که چندپارگی جهان پس از آن، مانع ادراکاش میشود. در سه پلان اصلی این اثر سیری خطی زمان را میبینیم: در پلان نخست، نوزاد را داریم و در پلان سوم تابلوی نقاشی منظرهای که قاباش ذهنیتی کلاسیک را تداعی میکند و بین این دو، (به دلیل همرنگی روانداز با ملحفه) با «یک» پیکر چندپاره روبهروییم، پیکری چند پاره میان آیندهای در حال وقوع و گذشتهای در قاب. («ما چهگونه میزاییم»، ۲۰۰۷)