آدم-حوا، مترادفی عام برای زن و مرد است، عنوان اثر غزال پرتو هم همین بود. زن و مردی که در دو محفظهی ویترینمانندِ جدا–اگر چه در کنار هم–قاب شده بودند. عنصر خیال، دستمایهی آثار غزال پرتو، این بار به صورت سایههایی با ظرافت وسواسگونهای در درون لباس آدم و حوا رخنه کرده است. این ظرافت تأکیدشده تا حدی است که اگر مدت زمانی جلوی کار بایستید متوجه نسیمی که پرده اتاق حوا را تکان میدهد میشوید. مردِ غزال از نردبان ترقی بالا میرود! زنِ او تاببازی میکند، کودک را به گردش میبرد و اجازهی نواخته شدن را هم البته به مخاطب میدهد. یک جعبهی موسیقی، با شیطنت گوشهای از فضای اختصاصی حوا مخفی شده و مخاطب را به واسطهی نوشتهای که از آن آویزان است فرا میخواند که موسیقی را به اثر اضافه کند. این اثر غزال در لحظهی خاصی توقف نکرده، زمان جریان دارد در «آدم و حوا». اما این تصاویر معرف زن و مرد انگار با زندگی معاصر مغایرت دارد، هوا عالی است، پاکِ پاک. آرامش موج میزند. آدم و حوا هیچ استرس و ناهنجاری روانی هم ندارند. به سالهای دورتری تعلق دارند، حاصلجمع دورههای متفاوتاند. و خوب شاید همین تصاویر است که بر رؤیاگونه بودن اثر تأکید میکند. این زن و مرد، شاید همان حوا و آدم باشند.