سپهر خلیلی: شاید نزدیکترین نقاش به محصص آندره ماسون سوررئالیست باشد، محصص نیز چون ماسون فیگورهایی آسفالیک (=بیسر) تصویر میکند، بدنهای سماوی که با عناصر طبیعی مثل گیاهان و حیوانات وحشی، پیکر انسانی ترکیبشده و بازتابدهندهی شکلی از گنوسیگرایی است. فیگورهای بیسر یا فیگورهایی که سر حیوانی را بر خود حمل میکنند؛ مینوتور، انسان گاوسر، یا همان گاو انسانپیکر. اسبپرندهی بدونسر، سر بز. به زعم باتای همهی این پیکرهای آسفالیک بازنمایندهی شر هستند، یک شر طبیعی که در قالب چنین تمثیلی حلول میکند، نوعی ثنویتگرایی که در کل این بدن سماوی برجسته میشود: تقابلگرایی، عقل/احساس، زندگی/مرگ، طبیعت/اجتماع. در کارهای محصص حتا میتوان تمثیلهایی از ادبیات پیدا کرد که رنگ و بویی کافکایی دارند: کرکس-کلاغها. همهی نقاشیهای او، شر را بازتاب میدهند، شرارت طبیعت، سوررئالیسم پرشرارت، عنصر شری که خیر را از پیش، از درون خود نفی میکند. شر، توتم، طبیعت، انزوا، هراس و خشونت، چیزهایی که در تمام آثار نقاشانهی محصص به طرزی اسرارآمیز مشهودند، آنهم در طنین پرالتهاب تنهایی فیگورها، بدنها، احساسات، رنگها.