حتا از اسم‌اش هم می‌توانی انتظار داشته باشی که با ادبیات کار کند: ناظم حکمت ریچارد دیکباش. تمام این‌ها اسم یک نفر است؛ مانند اسم‌اش تقاطعی است میان آن‌چه از فرهنگ ترک می‌دانی و انتظاری که از رابطه‌ی «هنر معاصر» با جهان بیرون از مرزها داری. آثار ناظم حکمت متن را از پس‌زمینه‌ی متداول‌اش بیرون می‌کشد و به صورت بسیار ظریفی به رابطه‌ی متن و تصویر نزدیک می‌شود. با مصالح بسیار ارزان و در اختیار همگان، از تکه‌های مجلات زرد لحظه‌هایی شگفت‌انگیز می‌آفریند. هنگامی که در نمایشگاه دو نفره‌اش که به ظرافت چیده شده راه می‌روی احساس می‌کنی در میان یک کتاب قدم می‌زنی و وارد فضایی شده‌ای که تو را از نادانی محافظت می‌کند. این شعور «متن» را از فرهنگی می‌توان انتظار داشت که با ادبیات زیسته باشد.