انتزاع بازی جذابی است برای ما. به‌خودی خود. برای هنری که در جغرافیای ذهنی و خاکی ما فکر می‌شود، تولید می‌شود، ارائه می‌شود، دیده می‌شود، ترویج می‌شود، خریده می‌شود.

مد می‌شود. لوس می‌شود.

وقتی یک فرم، یک مفهوم، یک «هر چیز دیگری»، هر جایی، نه فقط در هنر،  دست‌مالی می‌شود بازی می‌شود، اتفاق خوبی نیفتاده.

ما گاهی داریم چشم مخاطب را با سرعتی شبیه «هر چه سریع‌تر» می‌بندیم. پای مخاطب را هم. گاهی هنرمند دارد در خلق اثر سهل‌انگاری می‌کند. سرسری می‌گیرد. حس کردن‌اش ساده است. هیچ‌وقت اصرار بر چیزی نیست. فرم. تکنیک. مفهوم. روایت. نه. تنها اصرار، بر نقاش بودن است. نقاشی بودن.