مرجان تاجالدینی: کریم نصر، اُدالِسک (زن حرمسرای) انگر را آن هم «در حد مجاز» (اشاره به عنوان اثر) از آن خود کرده است. در اثر اصلی، انگر اگرچه به سوژهی کلاسیک زن برهنهی لمیده وفادار است، اما برخلاف نمونههای پیشین که همیشه زن، مورد نگاه خیرهی مردان واقع میشده، این بار سوژه گویی از سر منت به بیننده زل میزند و به نگاه او پاسخ میدهد. در روانکاوی لکانی لذت با «نبودن و نداشتن» کامل میشود. از این منظر بدن برهنهی زن به واسطهی نداشتن آلت جنسی مردانه، دیگری است و مایهی لذت. در مورد اُدالسک انگر، به واسطهی حالت بدن سوژه (بیننده پشت سوژه را میبیند)، این نبودن و نداشتن دیده نمیشود و در نتیجه لذت بصری نگاه مردانهی مخاطب کامل نمیشود. حالا کریم نصر قلم برداشته و این نبودن را آنچنان خط خطی کرده که این زن دیگر دیگری نیست. بدن این زن آنقدر نیست که تمام توجه مخاطب را میریزد در صورتش. در نگاهش. نگاهی که به چشم مخاطب بازمیگردد. این اثر آینهی زن در جامعهی امروز ایران است. سانسور تن و در نتیجه توجه اغراق شده به صورت.