نسل ما نسل حسرت­ها و آرزوها و رؤیاهاست. از رؤیاهای بزرگ و دست نیافتنی همچون بازگرداندن اجداد چند هزارساله گرفته تا رؤیای کوچک و باز دست‌نیافتنی داشتن آسمانی آبی و پاک.

در این اثر ساختمانی شهری آسمان رؤیایی هنرمند را تنگ در آغوش گرفته. آسمانی که به قول خود کامبیز صبری «آن وقت­ها جور دیگری می­دیدش». لطافت و نرمی تشک‌گونه­ای که در تضاد با سختی و سردی ساختمان است، تصویری چنان رؤیایی از آسمان ارایه داده که بیننده هوس می­کند سرش را از یکی از پنجره­ها بیرون آورد و ریه­اش را از هوای پاک و زلالی که مدت‌هاست از یاد برده پر کند.

کامبیز صبری تصویری زمینی و ملموس از هم­آغوشی آسمان و آسمان‌خراش ارائه می‌کند.