سپهر خلیلی:‌ برهنه‌نمایی مشوش کرول، بدن زن در مقام ابژه‌ی جنسی را به تشویش می‌کشد. برای او، هر آن‌چه می‌تواند به معنای نقاط لذت یا مکان‌های تولید لیبیدو در نظر گرفته شود، از دید پنهان می‌ماند و بدن در گسترش پوست معنا می‌یابد. ژرمین کرول، در این اثر، چهره را نیز به تعبیری منقطع می‌کند، چهره‌ای که دست کم در پورنوگرافی، همه‌ی بدن را تثبیت و ایجاد می‌کند، این‌جا مشخصاً از این تثبیت طفره می‌رود ـ گو این‌که چهره، محل تحقق یک فانتزی جنسی است، چهره‌ای که پورنوگرافی با در معرض دید قرار دادن‌اش، با چرخاندن زاویه‌ی دیدش به سمت دوربین (POV) هم یک فانتزی جنسی و هم متافیزیک حضور را تضمین می کند. سویه‌ی کنایی کار کرول در همین طفره‌روی و سر باززنی از پورنوگرافی نهفته است، هنرمند با خدشه دار کردن نگاتیو، نسخه‌ی پوزیتیو عکس خود را نیز خدشه دار می‌کند. او بدین شکل، اروتیسمی خشن را پدید می آورد. از سوی دیگر می‌توان این خط زدن را خط زدن روانکاوانه دانست، تحت این تفسیر که هر آن‌چه خط می‌خورد کارکرد ضمنی خود را از دست می‌دهد. بدن، این‌جا یک نشانه‌ی خط‌خورده است. برای کرول که در جهت برهنگی حرکت می‌کند، خط خوردن، برهنگی را نه پنهان یا غیر قابل دیدن بلکه تشدید می‌کند. بدن برهنه باید از کلیت یا حقیقت نهفته بودن زیر لباس اجتناب کند، برای او خط خوردگی بدن، یا به تعبیری این خراش‌ها همان شکاف‌هایی هستند که برهنگی از خود پوست را ممکن می‌سازند. خشونت در این عکس، در همین سطح به وقوع می‌پیوندد: خراشیدن نگاتیو به معنی خراشیدن خود امر منفی است، در دیالکتیک صلب جنسیت.