کابوس تیکتاکها نام چیدمانی است در ارتباط با معنای زمان وچهگونگی درک گذرش برای هنرمند که سعی کرده تا مفهوم تجریدی گذر سریع و بیخلل زمان در وقت خواب را در چیدماناش عینیت ببخشد. به نظر میرسد او ازگذر این زمانِ به اصطلاح کوتاهشده در هنگام خواب ناراضی است. این نارضایی از اتلاف وقت و بلکه تنبلی برای هنرمند و نسلی که او خود را نمایندهاش می داند شاید در زندگی حقیقی و اوقات بیداری نیز صدق کند. و گویی این خوابیدن استعارهای میشود از زمان مردهای که به دلایل متعددی در طول زندگی به او تحمیل میشود. او خودرا در برابر این سؤال محک میزند که چهگونه میتوان از شدت و میزان این هدر رفتن کاست؟ ساعتهای نصبشده بر تختخواب حسی آکنده از استرس را در برابر حس آرامش که درمحل خوابیدن محتملتر است قرار میدهد. ساختار ساده و بیپیرایش اثر به درک سریع مفاهیم کمک میکند و بیننده را به سمت جهان بیشکل خوابها میبرد. با این حال فکر میکنم ایدههایی ازین دست برای چیدمان احتیاج به فضای بیشتری برای درگیر کردن مخاطب دارد ولی در این نمایشگاه گروهی شلوغی و ازدحام بیش از حد کارها مانع از ارتباط با آثار میشد.