اشک مایعی است که به صورت مداوم از غدد اشکی در چشم ترشح و مانع از خشک شدن قرنیه و رفع آلودگی‌های سطح آن می‌شود و از طریق مجرای اشکی به بینی راه می‌یابد. در هنگام التهاب چشم یا سرما‌خوردگی یا گریه ترشح اشک افزایش می‌یابد. اشک از سه لایه چربی (مترشحه از غدد می‌بومین)، مایع (مترشحه از غدد اشکی) و موکوس (مترشحه از سلول‌های جامی‌شکل ملتحمه) تشکیل شده‌است. ترشح اشک در تغذیه قرنیه نیز نقش دارد.

گریه کردن یک فرایند فیزیکی پیچیده است و یک فرایند پیچیده‌تر روحی‌؛ رخداد است. تصویری که نمی‌توانم انکار کنم همان‌قدر دردآور است که زیبا. ماندلا گفته است همیشه گریسته برای مردمی که هر روز می‌دیده. ما همیشه می‌توانیم گریه کنیم. اشک‌ هیچ‌وقت تمامی ندارد فقط لازم است دلایل کافی برای گریه کردن داشته باشیم.

مینا افتخاری دویست و بیست و هفت کیلو پیاز را در چهار ساعت خرد کرد. خیلی‌ها هم کمک‌اش کردند، رو‌به‌رویش می‌نشستند و بدون هیچ حرفی در گریه کردن کمک‌اش می‌کردند . خرد کردن این همه پیاز به جز اشک ریختن چیزهای دیگری هم داشت: مثلاً کسانی که دست‌هایشان را می بریدند، کسانی که تمام تن‌شان بوی پیاز می‌گرفت، کسانی که آن‌قدر گریه می‌کردند که دیگر اشک‌شان نمی‌آمد و با چشم‌های باز فقط خرد می‌کردند، کسانی که تاب بوی تند پیاز در اتاق‌های گالری آرته را نمی‌آوردند و اصلاً پا به داخل نمی‌گذاشتند و همین.

ما سال‌هاست اشک می‌ریزیم. سال‌هاست هزاران هزار تن از مرغوب‌ترین نوع پیازها برای ما فراهم است تا برایشان اشک بریزیم. گاهی تنها و گاهی همه با هم دست در این ظرف‌های بزرگ پیاز می‌کنیم، دانه‌دانه با وسواس بهترین‌هایشان را سوا می‌کنیم و شروع می‌کنیم به پوست کندن‌، خرد کردن و گریه کردن. ما هیچ‌گاه خسته نمی‌شویم، نمی‌توانیم بشویم، نباید بشویم چرا که بی‌نهایت پیاز را باید پوست بکنیم و خرد کنیم. ما حتا اشک‌مان هم بند نمی‌آید‌، و بند آمدن اشک‌هایمان—که شاید به چشم نیایند—از همان ابتدا فرضی محال بوده است.