سحر صمدیان: مونک حتا پس از  بیست سال هم، مرگ خواهرش را با عناوین مختلف بر چهار پرده نقاشی، طراحی‌های متعدد و یک لیتوگرافی تصویر کرد تا آن‌جا که گاه سوژه برایش بهانه‌ای برای تجربیات تکنیکی شد. چنان‌که این نسخه‌ی متأخر، تأثیرپذیری‌اش را از اکسپرسیونیسم ون‌گوگ و تئاتر آوانگارد آن ایام نمایش می‌دهد. به مدد آموزه‌های ماکس رینهارتمسئول تئاتر برلینمونک به درک تفاوت فضا با فضا‌سازی و نمایش آن دست می‌یابد. (space/ambiance=Stimmungsraum)
اما آن چه مونک را چنین برجسته می‌سازد، نه فقط پرداخت‌اش به مضمون انسان معاصر، که واژه‌یابی و ترجمان دقیق بصری آن در هنرهای تجسمی است. در این‌جا همه‌چیز، از شتک‌های مشتت سرخ بر دیوار تا نور و سایه‌پردازی تئاتری اثر، فضایی به غایت دراماتیک ساخته است. حاضراناعضای خانوادهاز پای تا به سر با منبع نامعلومی بر زمین نورآمیزی شده‌اند و تمامی این عناصر در همنشینی با علت خلق آن و ساختار مکنده‌ی پرسپکتیوی‌اش، مخاطب را به مشارکت در سوگواری این فقدان دعوت می‌کند.