حسین حسینی: در نگاه اول٬ تابلوهای مهسا کریمی بهسان صفحات مغناطیسی به نظر میرسند که تمام چیزهای اطرافشان را ربودهاند. ترکیببندیها از طریق عناصر تصویرساز با حضوری نمادین و هیستریک و با وسواسی زنانه در مقابل عنصر تحمیلی یا عامل فوبیا به گونهای انتخاب شدهاند که تقابلی دوگانه را میان امر ممکن و امر ناممکن ایجاد کردهاند: وجود اشیای دم دستی به نشانهی حضور روزمرگی٬ حضور ایمن حیوانات رام و خانگی٬ کودکان و جنینهای درون شکم زنان به مثابه مادهی اولیهی رؤیا و حضور تأکیدشده و دوسویهی کفشهای پاشنه بلندِ قرمز به عنوان آنتیفوبیای سوژهی رؤیا و ابژهی فتیش. عنصر تحمیلی یا عامل فوبیا٬ سوسکهایی هستند که وجودشان در فضا (زنده یا مرده) قادر است تا نظم موجود در «امر نمادین» را برهم زند؛ نظمی که بهواسطهی وجود نمادین صفحات شطرنج در فضا حاکم شده است. «فوبیا» در اینجا همان عاملی است که آرامش٬ سکون و خط همگن روزمرگی را برهم میزند و زیستن را حتا برای لحظهای دگرگون میکند.