1

زرتشت رحیمی: گاهی مراحلی که هنرمند برای رسیدن به فرم مطلوب در کارش طی می‌کند به اندازه‌ی خود اثر مهم و قابل توجه است؛ تجربیاتی که در خلال آن‌ها پیوندی میان محتوا و شکل بصری کار به وجود می‌آید. نقاشی‌های ملاحت محب‌خواه در این دسته‌بندی قرار می‌گیرند. او نقاشی‌هایش را در بر سطحی شفاف می‌کشد و سپس در جعبه‌ای ذوزنقه‌ای‌شکل که آینه‌ای در پس خود دارد قرار می‌دهد (و آن‌ را جعبه‌ی انعکاسی می خواند). تصویر با اعوجاج و توهم بصری عجین شده است. گویی تمام تلاش نقاش برای به تصویر کشیدن پروسه‌ی ذهنی‌اش در به یاد آوردن رؤیا با جزییات بصری‌اش معطوف شده است. حالت اثیری و شکل‌گریزی که در ذهن ثبت می‌شود گاهی غیر‌قابل‌تعریف است. آن‌چه به جستجوی هنرمند ارزش می‌دهد همین تلاش برای ممکن ساختن امکان‌ناپذیری است. رؤیایی که گاه در تصاویر سینمایی به واقعیت بدل می‌شود. برای مثال، دورنمای این نقاشی می‌تواند یادآور تصاویر فیلم «دشت گریان» آنجلوپلوس فیلم‌ساز یونانی باشد. منظره‌ای از آب‌گرفتگی و غرق شدن با نوعی بی‌خیالی و سرخوشی تلفیق شده است تا بر قطعیت از‌دست‌رفته‌ی واقعیت تأکید کند . این اثر به زعم من از بهترین نقاشی‌های به نمایش درآمده در هفتمین دوره‌ی منتخب نسل نوست که از نظر داوران نهایی دور مانده است؛ اتفاقی که در سال‌های اخیر در داوری بی‌هدف و غیر‌منسجم آثار جوانان در جشنواره‌های مشابه نیز تبدیل به یک اپیدمی شده است.