سپهر خلیلی: بزرگراه مملو از تابلوهای شهری و بیلبوردهای تبلیغاتی است که چیزی رویشان درج نشده؛ مکانی که تعین جغرافیایی خود را از دست داده و بیآنکه به مکان خاصی اشاره کند نشاندهندهی حرکت به سوی الگوی مصرفی حاکم بر جهان است.
در بخش دیگر اثر، ابرهایی که همچون گوشت چرخشده آسمان را پوشاندهاند و گاوی که به سویشان پرواز میکند همانند عروج روح در آیین قربانی کردن، علو منطق مصرف را نشان میدهد. تقابل این دو فضا در این تصویر سوررئالیستی، آشکارکنندهی امر محذوف است: خشونت؛ سلاخی گاو در کشتارگاه و خونی که از مثله کردناش جاری میشود عامدانه از زندگی انسانها حذف شده و به نمایش درنمیآید. حتا خورنده هم تمایلی به دیدن این صحنهها ندارد، تا مصرف همچنان ادامه یابد و گوشت با ولع بلعیده شود. این اثر به نوعی تمام دنیاست که به سلاخخانه و کشتارگاه تشبیه شده و گاوی که در آن دیده میشود بر اساس منطق متعالی مصرف، نه با بالهایش بلکه با ابزار سلاخی به سوی آسمان به پرواز درمیآید تا به انبوه گوشتهای چرخشده بپیوندد.