سپهر خلیلی: واپسین اثر دوشان، «آبشار» نابهنگام‌ترین اثر اوست. وقتی سراسر دنیای هنر در این گمان به سر می‌برد که دوشان صفحه‌ی شطرنج را به صحنه‌ی هنر ترجیح داده است، دوشان بیست سال روی این اثر مرموز کار می‌کرد. آبشار، یک تابلوی طبیعی است، که از درون سوراخ‌های تعبیه‌شده روی یک در چوبی، زنی را به تصویر می‌کشد که روی زمین، دراز کشیده، پاهایش را از هم باز کرده و با دست‌اش یک چراغ را در مقابل چشم‌اندازی از درختان نگه داشته است. خود دوشان کتابچه‌ای را ترتیب داده بود که شکل ساخت این شعبده را در آن آشکار می‌کرد. او برای ساخت آبشار خود مصالح زیادی را به کار گرفته: در کهنه‌ی چوبی، مخمل، خشت، ترکه‌های چوبی، شیشه، لینولئوم، پیکر زنانه‌ای که از کاغذ درست شده و یک نقاشی از چشم‌انداز درختان.

دوشان دریچه‌ای را به یک فضای رؤیایی می‌گشاید، او دیدنِ این اثر را از دو سوراخ ممکن می‌کند که به خوبی نشان‌دهنده‌ی این امرند که یک اثر هنری، در مقام یک ابژه، برهنه‌ترین و در عین حال مشهودترین چیزی است که در سیطره‌ی چشم آدمی قرار می‌گیرد. پیچیدگی کار علاوه بر ساخت پیچیده، علاوه بر سطح بندی امر مشهودیا آنچه به مراتب در اثر قابل دیدن استدر چارچوب بخشیدن به دیدن نیز طنین‌انداز است. اثر دوشان، شاید از بار تفسیرهای مردانه شانه خالی نکند، آن هم تفاسیری که از اصطلاح چشم‌چرانی از درون سوراخ بهره می‌برند، اما کلیت کار او لحظه‌ی پراضطراب تلاقی تاریکی و نور را افشاء می‌کند. امر زیبا، باید از درون تاریکی نمایان شود. این مسئله‌ی فاصله‌گذاری دوشان است.