هرمونوتیک نگارگری ایرانی، بعد هم یک پاپ آرت شیرین، حدفاصلی میان رؤیا‌نگاری‌های ژان میشل باسکوئیت و نقش‌های اکسپرسیونیست‌های آلمانی. در هر دو بی‌واسطگی حس غالب است، بی‌واسطگی در نقش دلبری برای مخاطب معاصر، سرزمین شیرینی محصور میان هزارتوی خط و رنگ، لابه‌لای رؤیا‌پردازی و فانتزی و وسواس هنرمند، می‌توانی یک داستان مصور را  با شخصیت‌هایی موازی دنبال کنی، مثل کلاسیک‌های روسی، که هیچ اصل و فرعی در کار نیست ،تمام شخصیت‌ها با هم لابه‌لای خطوط رشد می‌کنند.

این‌جا تصویرگری هست با یک فانتزی بکر و انحصاری، در ارتباط با این اثر انگار بی‌آن‌که بخواهی چیزی به نام بی‌واسطگی جذب‌ات کرده، تنش رنگ‌هایی که لابه‌لای هزارتوهای خطوط و رنگ، هم‌نشینی منحصر‌به‌خودی دارند و دلیل این جذبه‌اند.