1

زرتشت رحیمی: در مجموعه‌ی «مکتب عباسی» خسرو خسروی به عنوان نقاش ارتباط خودش را با فرم یصری و حافظه‌ی تاریخی موجود از آن در جریان زندگی سیاسی و اجتماعی‌اش بازتعریف می‌کند. واقعیت زندگی با رخنه کردن در شکل تجربه‌شده‌ی تصویر، این معنی را به ذهن متبادر می کند که تاریخ در حال بازتولید مفاهیمی رایج در منطقه‌ای جغرافیایی است و همین مسئله را مبنای بازنگری ساختارهای سیاسی-اجتماعی شکل‌دهنده‌ی جامعه‌ی سوژه قرار می‌دهد. مکتب عباسی در بغداد، پایتخت عباسیان شکل گرفت و در سده‌ی هفتم هجری به اوج رسید اما همچون منطقه‌ای که در ان رشد و نمو پیدا کرد دربرگیرنده‌ی شکلی التقاطی از فرهنگ تصویری است و پس‌زمینه‌ی رها‌شده‌ای دارد، فیگورها و عناصر تصویری گویی در فضا رها شده‌اند. در این سری از نقاشی‌های خسروی مردمانی به تصویر کشیده شده‌اند که در پی چیزی برای بهبود شرایط ناخواسته‌شان در جدال با خود به پا خاسته‌اند ودر فضایی نامعلوم به سمت ناکجا‌آباد سرنوشت در حرکت‌اند.