این نقشه تأثیر غریبی برجای می‌گذاشت: ابتدا نمی‌فهمیدی مشکل نقشه کجاست. مرزها در امتداد یکدیگر بودند اما همسایگی‌ها درست نبود. می‌شد با ماشین از ایتالیا به استرالیا رفت. سوئیس و چین همسایه شده بودند. بعضی کشورها دوبار وجود داشتند. خود ناظم حکمت نقشه را با لذتی عجیب توضیح می‌داد. انگار که جهان ایده‌آل، جهانی بود که همین‌طور از هم پاشیده و دوباره سرهم شده باشد. و هرچه بیشتر نگاهش می‌کردی این جهان خیالی بیشتر شادت می‌کرد: این اعمال قدرت بر جغرافیا. از حسرت تغییر تاریخ بسیار شنیده‌ای این‌جا می‌فهمیدی که چه انگیزه‌ی عجیبی برای برهم زدن جغرافیا و چه کینه‌ای نسبت به آن در تو هست!