آثار بهنام کامرانی در گالری آن مجموعه‌ای با نام «لبه» بود. کلیشه‌های رسانه‌ای و فرهنگی را دستمایه‌ی کارهایش قرار داده بود. شاید بی‌توجهی یا توجه بیش‌از‌حد به تجربه‌های پیشین، انتخاب‌ها و نگاهش را تکراری جلوه می‌داد. بازی با اشیایی چون دشنه و خنجر را به عنوان نمادی از فرهنگ مرد‌سالار پیش از این بارها دیده‌ایم .خنجر‌های فلزی و بزرگ‌اش مرا یاد ساطورها و چاقوهای رنگ‌شده‌ی گیزلا سینایی می‌انداخت و شخصیت میکی‌ماوس در نقاشی‌هایش که چندی پیش دستمایه‌ی نقاشی‌های «میکی‌ماسک» سمیرا اسکندرفر در گالری محسن بود… داشتن بازار بدون ریسک اغلب آثاری از این دست را بسیار به هم شبیه ساخته است. فرایندی که باعث شده گهگاه خواسته‌ی خریداران تعیین‌کننده‌ترین عامل در شکل‌گیری آثار باشد؛ مسئله‌ای که نه تنها روند موضوعی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد بلکه مدیوم و ابزار تولید اثر را هم مشخص می‌کند. با این‌که فکر می‌کنم نگره‌های پاپ در آثار تجسمی معاصر ایران بعضاً منجر به خلق آثار ارزشمندی شده است اما اکنون برای ادامه‌ی این مسیر نسبت به گذشته زیرکی و تعمق بیشتری نیاز داریم