همه چیز نسبی است. بله. کسی با این‌که زیبایی‌شناسی نسبی و نظری است مشکلی ندارد. من ندارم.

ولی یک‌جایی فکر می‌کنم این‌جا همه چیز نسبت‌نسبت است. تکه‌تکه است .تکه‌ها شبیه هم شده‌اند. از یک دلیل پیروی می‌کنند. از یک صدا. انگار جایی کسانی را فرا می‌خواند. فراخوانی جریان دارد.

. اصلاً انگار دست ما نیست. من هم بی‌دلیل‌تر از آن‌ام که  برای خودم از این چیزها فراخوانشی ترتیب بدهم از متن‌شان.

مصطفی جعفری عکس‌ها را کنار هم چیده. دور سوسک‌ها را هم نخ‌و‌سوزن کشیده. شاید چیزی در ذهن‌اش بوده که از پس‌اش برنیامده. یا چیزی را نشان داده که من از پس‌اش بر نمی‌آیم.

همیشه فکر می کنم این روزها جای یک جور آدم به اسم هنرمند هر روز دارد خالی‌تر می‌شود.