مرجان تاج‌الدینی: بهمن محصص را باید یکی از «اجتماعی»ترین نقاشان ایرانی دانست. توجهش به رنج‌های مشترک بشری و آثار بسیاری که با موضوع جنگ و کشتار انسانی آفریده، مثلاً برای چرنوبیل، جنگ خلیج، حلبچه، کشتار ویتنام، ۱۷ شهریور (تصویر روبه‌رو) و جز آن، نشان از وجدان اجتماعی و سیاسی او دارد. کلیشه‌ای رایج است که به محصص نسبت «انزوا» دهند و او را فرورفته در غار تنهایی خود تصویر کنند؛ بریده و فاصله‌گرفته از اجتماع. اما او با اجتماع جنگ دارد، فاصله ندارد! در بسیاری از آثارش نظاره‌گر خشونت انسان علیه انسان است و تصویرگر آن‌چه انسان بر خود آوار می‌کند؛ انسان‌هایی در دورترین فاصله از وجه انسانی. محصص، پیکاسو را مهم‌ترین نقاش تاریخ می‌داند. مهم‌ترین اثر او را تابلویی می‌داند که اثری است ضدجنگ و اعلانی است از «وحشت و نفرت از خشونت آدمیزاده»: گرنیکا. در مقاله‌ی «انسان آلتامیرا» درباره‌اش می‌نویسد: «فریاد در این اثر تنها شهادت بر جنایت نیست، شهادت بر پست‌فطرتی کسانی است که نشستند و گذاشتند کار به این‌جا بکشد. در این اثر، پیکاسو نه بر واقعیت، بلکه بر حقیقت جنگ شهادت می‌دهد که حقیقتی حال و ابدی است. این تابلوی allegoric مرگ و نفرت که هشت سال قبل از فاجعه‌ی هیروشیما ساخته شده است، تصویر کابوس معاصر است. پس از گرنیکا، نه پیکاسو تابلوی دیگری در آن حد ساخت و نه هیچ نقاش دیگری. و اگر بخواهیم به فضای آپوکالیپتیک و وحشتناک تابلو تکیه کنیم و به فاجعه‌ی کشتار، فقط می‌توان از «قتل عام ویتنام» یاد کرد که دارای چنین فضاهای ترسناک است». و محصص در پی گرنیکا، «کشتار ویتنام» را می‌سازد.