سپهر خلیلی: در ۱۹۲۵، منری در کنار بسیاری دیگر از هنرمندان جنبش سوررئالیست، یعنی هانس آرپ، خوان میرو، ماکس ارنست و آندره ماسون، در نخستین نمایشگاه گروهی آثار سوررئالیستی شرکت کرد، یکی از مهمترین آثاری که آنجا به نمایش درآمد پرترهی «کیکی دومونت پارناس» بود با عنوان Violon d’Ingres. این اثر که یکی از شاخصترین آثار در ویترین عکسهای سوررئالیستی است، منطق مجاورت و کنارهمگذاری عناصر غیرمرتبط را نشان میدهد. منطقی که منری از آن استفاده میکند برای آنکه معناهای جدید بیافریند. اما، این معنا، چندان پیچیده نیست. پیچ و تابهای ویلون خود میتواند قوسهای فیگوراتیو بدن را تداعی کند. در مجموع، از این همنشینی، میتوان شکلی از میلورزی نرینهمحور یا فالوسسنتریک را دریافت؛ فارغ از آنکه بخواهیم از همنشینی ویلون و بدن زن، تفسیر ضدفالیک ارائه دهیم و فاصلهی آلت موسیقی و بدن زن را مشخص کنیم، باید در مورد همین مکانیسم کنارهمگذاری حرف زد: این مکانیسم در نهایت یک مکانیسم مردانه است. هیچ کنارهمگذاری، هیچ مجاورتی اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه ابژهی مورد نظر خود، ساختار خود و معنای خود را نفی کند. سوررئالیسم در این اشکال تنها با نفی محقق میشود.