باوند بهپور: مجسمه‌ی «بندباز» برای بهمن محصص به صورتی ویژه عزیز بود. در فیلم «فی‌فی از خوشحالی زوزه می‌کشد» می‌گوید: «مجسمه‌ی بندباز را که برای موزه‌ی هنرهای معاصر تهران ساختم کی می‌تواند بگوید کجاست؟ آن کار مال کسی نبود، متعلق به یک مملکت بود. در این کار حجم را در فضا نگاه داشته بودم. در فاصله‌ی سه‌متری زمین یک هیکل دومتری روی یک نقطه ایستاده. این‌ها اگر شعور داشتند می‌توانستند کلی پز این کار را بدهند.» اما خاص بودن این اثر صرفاً به استادکاری‌ به کار رفته در ساخت‌اش نیست (مجسمه‌های معلق و حتا متحرک قبل از محصص هم وجود داشته‌اند.) این اثر را باید اثری عاشقانه شمرد.

به دلایل بسیار می‌توان این مجسمه را به «بندباز» ژان ژنه مرتبط دانست. محصص یکی از اولین مترجمان آثار ژنه بود و ژنه را نه صرفاً به عنوان نویسنده بلکه به عنوان اسلوبی از زندگی دوست داشت. در نامه‌ای می‌نویسد که عکس او را همیشه به دیوار کارگاهش دارد؛ ژنه‌ای که همجنسگرا بود و در سال ۱۹۵۵ عاشق مرد بیست‌ساله‌ی مسلمان الجزایری/آلمانی به نام عبدالله بنتاگا (بنت‌آقا؟) شد و پس از چند سال که چیزی ننوشته بود، شروع به نوشتن آثاری درباره‌ی رامبراند و جاکومتی کرد. بنتاگا از کودکی در سیرک کار کرده بود و وظیفه‌ی تربیت اسب‌ها را به عهده داشت. آشنایی با بنتاگا به مدت نه سال بر نویسندگی ژنه تأثیر گذاشت. از ۱۹۵۷ تقریباً‌ نویسندگی را کنار گذاشت و خودش را دربست وقف حرفه‌ی بنتاگا کرد. هزینه‌ی بنتاگا را پرداخت تا پیش بندبازان خبره آموزش ببیند و خودش هم مدیر برنامه و طراح اجراهای بنتاگا شد. اجراها برای بنتاگا روزبه‌روز هیجان‌انگیزتر و خطرناک‌تر می‌شد. در این هنگام بنتاگا به خدمت نظام در جنگ الجزایر فراخوانده شد و ژنه او را تشویق کرد که از خدمت فرار کند. بنتاگا دیگر قانوناً نمی‌توانست در فرانسه زندگی کند و این دو مدام در سفر بودند. در حالی که ژنه بنتاگا را تمرین می‌داد طرح‌ پروژه‌های تألیفی بسیاری را ریخت از جمله مجموعه‌ای چندجلدی در باب «مرگ». در مارس ۱۹۵۷ ژنه متنی نوشت خطاب به بنتاگا به نام «بندباز». در بخشی از این متن می‌خوانیم: «این عشق—تقریباً نومید اما لطیف‌—‌تو به طناب‌ات همان‌قدر قدرت دارد که طنابی که وزن تو را تحمل می‌کند. من اشیاء را می‌شناسم: دقت‌شان را، بی‌رحمی‌شان را، و قدرشناسی‌شان را. طناب پیش از تو مرده بود، خاموش و لال بود، حال زندگی خواهد کرد و سخن خواهد گفت… تو داری استعداد زیادی از خودت نشان می‌دهی اما مسلم است که در مدتی کوتاه از طناب و سیرک و رقص و پرش‌هایت نومید خواهی شد. دوره‌ای تلخ را، جهنمی را تجربه خواهی کرد و صرفاً هنگامی که از این جنگل تاریک بگذری مسلط بر هنرت ظهور خواهی کرد. این تکان‌دهنده‌ترین راز است: پس از مدتی درخشیدن، دوره‌ای افسردگی در انتظار هر هنرمندی است واین خطر در کمین‌اش خواهد بود که عقل و مهارت‌اش را از دست بدهد. اما اگر از این معرکه پیروز بیرون بیاید… » بنتاگا هیچ‌گاه این پیروزی را که ژنه برایش پیش‌بینی کرده بود تجربه نکرد. در کویت در اجرایی که توسط ژنه طراحی شده بود از روی طناب افتاد و پاهایش آسیب دید. در ایتالیا با کمک ژنه کوشید توانایی سابق‌اش را باز یابد اما پاهایش برای همیشه معیوب شده بود. بنتاگا در سال ۱۹۶۴ خودکشی کرد و ژنه پس از مرگ او بسیاری از نوشته‌هایش را نابود کرد و خودش هم به سال ۱۹۶۷ دست به خودکشی زد. بنتاگا و ژنه در این عکس در کنار هم دیده می‌شوند.

مجسمه‌ای که محصص ساخته است شباهت تامی به این عکس بندبازی بنتاگا دارد؛ با همان فریفتگی به خطر، تعادل، ظرافت و مرگ.

فهرست مطالب پرونده‌ی بهمن محصص

• آثار

» نقاشی‌ها

لینک نویسنده موضوع
۳۹۹ کاترین ناهیدی فیگور بانداژ شده
۴۰۰ پیمان گرامی مینوتور و کودکان
۴۰۱ توکا ملکی نمای پنجره
۴۰۱ توکا ملکی مینوتور نشسته
۴۰۲ سپهر خلیلی مرد نشسته
۴۰۴ باوند بهپور طبیعت بی‌جان
۴۰۶ ایمان افسریان طبیعت بی‌جان
۴۱۰ هدا اربابی فیگور
۴۱۶ مرجان تاج‌الدینی فی‌فی از خوشحالی فریاد می‌کشد
۴۲۰ باوند بهپور کشتی
۴۲۲ بهمن کیارستمی کلاغ
۴۲۴ مرجان تاج‌الدینی سقوط ایکاروس
۴۲۵ علی گلستانه فیگور
۴۳۱ ژینوس تقی‌زاده مرد نشسته
۴۳۴ علیرضا رضایی مینوتور
۴۳۵ سپهر خلیلی مینوتور نشسته
۴۳۶ زرتشت رحیمی عقاب کور
۴۳۸ باوند بهپور طبیعت بی‌جان
۴۴۰ زروان روحبخشان مینوتور
۴۶۷ باوند بهپور آثار از‌میان‌رفته
۴۷۰ سپهر خلیلی مینوتور
۴۷۸ باوند بهپور پرتره‌ی مصدق
۴۸۹ باوند بهپور طبیعت بی‌جان
۴۹۲ مرجان تاج‌الدینی در کنار ساحل
۴۹۴ مرجان تاج‌الدینی  فیگور
۴۹۸ سپهر خلیلی امیرعباس هویدا
۵۰۰ زرتشت رحیمی کشتار ویتنام
۵۰۳ زرتشت رحیمی نقاشی انتزاعی
۵۰۹ زهرا جعفرپور در کنار ساحل
۵۱۰ زهرا جعفرپور رقص
۵۱۱ زهرا جعفرپور ماهیگیر
۵۱۲ زهرا جعفرپور The Virgin Merry
۵۱۳ زهرا جعفرپور  مینوتور در حال مرگ
۵۱۸ زهرا جعفرپور زوج
۵۱۹ باوند بهپور مرد
۵۲۸ باوند بهپور مرد نشسته
۵۳۲ سپهر خلیلی  عزای عمومی
۵۴۰ باوند بهپور طرفدار
۵۴۱ باوند بهپور مادر
 ۵۴۴ باوند بهپور پرتره‌ی نیما (۱۳۳۱)
۵۴۶ باوند بهپور بوف کور
۵۵۲ باوند بهپور زن چادری
۵۵۴ باوند بهپور خودنگاره‌های محصص
۵۵۵ باوند بهپور مقایسه‌ی ماهی‌های محصص
۵۶۳ باوند بهپور سه فیگور نقابدار
۵۶۶ مرجان تاج‌الدینی جنگ خلیج
۵۶۷ مرجان تاج‌الدینی حلبچه
۵۶۸ مرجان تاج‌الدینی ۱۷ شهریور
۵۷۲ مرجان تاج‌الدینی پرنده در کنار ساحل
۵۹۱ باوند بهپور بعد از نیمه‌شب آرام
۵۹۲ باوند بهپور بعد از نیمه‌شب آرام
۵۹۷ همایون عسکری سیریزی موتورسوار

» تصویرگری‌ها

۴۷۵ مرجان تاج‌الدینی روی جلد «نون والقلم»
۴۷۹ باوند بهپور خروس
۵۴۵ باوند بهپور پرتره‌ی نیما (۱۳۳۸)
۵۸۷ زهرا جعفرپور تصویرگری‌های محصص برای کتاب نیمایوشیج

» طراحی‌ها

۴۷۷ زهرا جعفرپور پرتره‌ی نیما (۱۳۳۱)
۴۸۳ باوند بهپور مرد نشسته
۴۸۷ باوند بهپور معاشقه
۵۲۲ باوند بهپور مرد بر پس‌زمینه‌ی سرخ
۵۴۵ باوند بهپور پرتره‌ی نیما (۱۳۳۸)

» کلاژها

۴۴۲ زرتشت رحیمی فریاد
۴۹۵ سپهر خلیلی فاجعه‌ی آفریقا
۴۹۷ سپهر خلیلی برای سومالی
۵۱۴ زهرا جعفرپور بازیگر پانتومیم
۵۲۵ پیمان گرامی حوا
۵۶۳ باوند بهپور سه فیگور نقابدار
۶۰۰ باوند بهپور برای مگریت
۶۰۱ باوند بهپور مراسم دوستانه‌ی عصرگاهی
۶۰۲ باوند بهپور خنده
۶۰۴ باوند بهپور آینه

» مجسمه‌ها

۴۰۱ توکا ملکی نشت نفت
۴۱۵ علیرضا رضایی فلوت‌نواز
۴۱۸ ثمیلا امیرابراهیمی زنی که آفتاب می‌گیرد
۴۲۷ مجید اخگر ماهی
۴۴۴ محمد قائد فلوت‌نواز
۵۰۲ علیرضا رضایی کشتی‌گیران
۵۰۵ باوند بهپور  بندباز
۵۰۸ باوند بهپور مقبره‌ی رضاشاه
۵۱۵ زهرا جعفرپور کشاورز
۵۱۶ زهرا جعفرپور لات
۵۱۷ زهرا جعفرپور جنگجو
۵۲۰ باوند بهپور فیگور
۵۲۱ باوند بهپور جعبه
۵۲۳ باوند بهپور کلاهخود
 ۵۲۶ باوند بهپور کشتی‌گیران
 ۵۲۸ باوند بهپور کشتی‌گیران
۵۴۲ باوند بهپور سوفی فن اسنبک
۵۴۳ باوند بهپور مادری
۵۴۷ باوند بهپور مارینو مارینی
۵۴۹ باوند بهپور فیگوری که لباس‌اش را بیرون می‌آورد
۵۵۰ باوند بهپور فرارسیدن بهار
۵۵۱ باوند بهپور عزادار
۵۵۸ باوند بهپور بندباز

• اسناد
» نامه‌ها

۴۴۵ متن و تصویر نامه‌ به احمدرضا احمدی ۱
۴۶۶ متن و تصویر نامه به احمدرضا احمدی ۲
۵۴۸ باوند بهپور نامه به ماهور احمدی
۵۸۶ متن و تصویر نامه‌های محصص به سهراب سپهری

» ویدئوها

۵۳۰ باوند بهپور/حسین حسینی چشم‌های محصص
۵۲۹ باوند بهپور/حسین حسینی نقاشی کردن محصص

» مقدمه‌‌ها

 ۴۸۶ زهرا جعفرپور مقدمه‌ی «صندلی‌ها»
۴۹۳ مرجان تاج‌الدینی مقدمه‌ی «ویکنت شقه‌شده»
۵۳۳ جوزپه سلواجی/مرجان تاج‌الدینی مقدمه‌ی کتاب اول محصص
 ۵۳۴ باوند بهپور مقدمه‌های کتاب‌های بهمن محصص

» مصاحبه با محصص

۵۸۳ مصاحبه با مجله‌ی «تلاش» (آذر ۱۳۴۷) باید پوسیدگی را از بین برد
۶۰۶ مصاحبه با مجله‌ی «آرش» (آبان ۱۳۴۳) گفت‌‌وشنودی با بهمن محصص نقاش
 ۶۰۳ مصاحبه در منزل احمدرضا احمدی (شهریور ۱۳۷۳) مصاحبه با بهمن محصص

» مصاحبه‌ با دیگران

۴۶۸ آیدین آغداشلو
۵۳۱ عباس مشهدی‌زاده
۶۰۹ جواد مجابی

» درباره‌ی محصص

۵۳۵ جواد مجابی بررسی آثار
۵۹۹ جلال‌ آل‌احمد به محصص و برای دیوار
۵۷۶ احمدرضا احمدی دریایی بی‌انتهاست که پایان ندارد
۶۰۵ جودت و پاکباز نقد نمایشگاه محصص

» گزین‌گویه‌ها

 ۶۰۸ از کتاب دوم محصص جملات قصار بهمن محصص

همه‌ی پست‌ها را این‌جا در کنار هم ببینید.