باوند بهپور: این نقاشی بهمن محصص به تاریخ ۱۳۲۷/۱۰/۲۷ مثل نقاشی هر مبتدی ایرانی دیگری است که در کلاسی با رویکردی امپرسیونیستی اسم نوشته. سعیاش را کرده که نور را درست از کار دربیاورد و خاکستریهای رنگی را بسازد. خطوط محیطی در اینجا نقشی ندارند و قاب پنجره شل است؛ صرفاً رنگ شده به عوض آنکه کشیده شده باشد. پرسپکتیو خام و اشتباه است. کتاب در انتها بیش از حد باریک میشود، میز لق میزند، پنجره به سمت پایین مایل میشود و انحنای زیر ظرف با شیب میز نمیخواند. کتاب و ظرف و چراغ سایهای ندارند. از همه بدتر، ترکیببندی است که یک سری شیء را درون قاب پرتاب کرده و قاب پنجره قرار است قدری به ترکیببندی ساختار بدهد. با این حال، این اثر در یک چیز به باقی کارهای محصص شبیه است، در پسزمینههایش و نحوه تقسیم شدن پسزمینه. محصص تا پایان عمر، به همین ترتیب موضوعاتاش را سینهکش دیوار میگذارد و با خطوطی ساده پسزمینههایش را تقسیم میکند. پسزمینهی تعدادی از کارهای محصص را که فیگور پیش زمینه را در آنها حذف کردهایم اینجا ببینید.
خودش در مصاحبه با مجلهی آرش در مورد پسزمینهی کارهایش میگوید: «متن تابلو، در کارهای من یک ستارالعیوب نیست، بلکه همان اندازه مهم است و گویایی دارد که آنچه در پلان اول دارد… مثلاً در «فیفی» متن اگر آنقدر هیچ نبود و آنقدر مرده نبود و آنقدر مثل پوست خشکشدهای نبود، صدای فیفی نمیتوانست آنقدر بیانکننده باشد، یعنی آن صدای نشنیده را نمیشد دید…»