تابلوی نفت مهرداد محبعلی را مدتها قبل در نمایشگاهی گروهی با نام «استخر» دیدم. تازگیاش اما هنوز برایم باقی مانده است. تصویری با اشاراتی چندلایه. یادآور گذر ملکهی سبا از نهری که سلیمان آنرا با جدارهای شیشهای پوشانده بود. شلواری بالا زده. لحظهی وقوع معجزهای که تنها برای قدیسان رخ میدهد. راه رفتن بر روی مایعی که اینبار نفت است. مایعی گرانبها که زندگی مردمان این کشور بدان گره خورده… چهگونه میتوان از آن عبور کرد و آلودهاش نشد؟ مایعی که بودن و نبودناش مسئله است. ارجاع به اسطورهها و داستانهای مذهبی این اثر محبعلی را بهیادماندنیتر کرده است. تکنیک قابل قبول و مدلینگ مناسبی که برایش انجام داده است سطح کیفی این نقاشی را بالا برده… اما مهمترین نکتهای که به کارکرد اثر منجر شده هوشمندی در انتخاب ایده است. فکر میکنم تصویری که این نقاشی بهدست میدهد میتواند تا سالها در حافظهی بصریمان ماندگار باشد. تصویری که بیشباهت به گذر سیاوش از آتش نیست…